down


hFarsi - advanced versionDownload this dictionary
down

عقب افتادن در امتياز،خطاى سرويس توپ خارج از بازى ،انداختن توپدار به زمين( رگبى)،پايين( درمشاهده توپخانه)،پر دراوردن جوجه پرندگان ،پرهاى ريزى که براى متکا بکار ميرود،کرک صورت ،سوى پايين ،بطرف پايين ،بزير،دلتنگ ،غمگين ،پيش قسط،از کارافتاده
قانون ـ فقه : فجر
ورزش : به سوراخ انداخته شده ،ميله افتاده و اخراج توپزن ،به عمق رفتن ماهى
علوم نظامى : پايين

 
کلمات مرتبط(278) 

 
 
@@@@@@@down
 
@@@@@@down
 
@@@@@down
 
@@@@down
 
@@@down
 
@@down