dummy


hFarsi - advanced versionDownload this dictionary
dummy

گول زدن حريف در تجمع( فوتبال امريکايى)،گول زدن حريف در تجمع( رگبى)،هدف دروغين ،دروغى تقلبى ،موضع فريبنده ،گلوله مشقى ادمک ،مجازى ،شخص لال وگيج وگنگ ،ادم ساختگى ،مانکن ،بطورمصنوعى ساختن ،ادمک ،ساختگى ،تصنعى ،زائد
کامپيوتر : زائد
بازرگانى : ساختگى
ورزش : گول زدن حريف در تجمع
علوم نظامى : الت دست ديگران

 
کلمات مرتبط(12)