effective


hFarsi - advanced versionDownload this dictionary
effective

سرباز اماده به خدمت ،مفيد،کارگر،کارى ،عامل موثر،قابل اجرا
عمران : موثر
قانون ـ فقه : موثر
روانشناسى : اثر بخش
علوم هوايى : موثر
علوم نظامى : قابل اجرا

 
کلمات مرتبط(69) 

 
 
@@effective