erect


hFarsi - advanced versionDownload this dictionary
erect

برپا کردن ،بلند کردن ،نصب کردن ،عمودى ،قائم ،سيخ ،راست کردن ،شق شدن ،افراشتن ،برپاکردن ،بناکردن
علوم مهندسى : بنا کردن سوار يا نصب کردن
معمارى : نصب کردن
علوم نظامى : برپا کردن

 
کلمات مرتبط(1) 

 
کلمات مرتبط(erect):




بازگشت به واژه erect



to erect into