exercise


hFarsi - advanced versionDownload this dictionary
exercise

اعمال ،مانور نظامى ،مشق نظامى ،ورزش تمرين کردن ،ورزش ،مشق ،عمل کردن ،استعمال کردن ،تمرين دادن ،بکارانداختن
قانون ـ فقه : به کار بردن
روانشناسى : تمرين
ورزش : فعاليت ،تمرين
علوم نظامى : اجرا کردن

 
کلمات مرتبط(32)