filling


hFarsi - advanced versionDownload this dictionary
filling

لايى گذارى ،پود،پرکننده ،بتونه ،اب اندازى ،پرکردن ،پرشدگى( دندان)،هرچيزيکه با ان چيزيرا پرکنند،لفاف
علوم مهندسى : خاکريزى
کامپيوتر : پر کردن
معمارى : خاک ريزى
علوم هوايى : تار

 
کلمات مرتبط(14)