flag


hFarsi - advanced versionDownload this dictionary
flag

خسته شدن دونده در اخر مسابقه ،پرچم افراشتن ،بيرق ،علم ،دم انبوه وپشمالوى سگ ،زنبق ،برگ شمشيرى ،جاده سنگ فرش ،پرچم دار کردن ،پرچم زدن به ،باپرچم علامت دادن ،سنگفرش کردن ،پايين افتادن ،سست شدن ،از پا افتادن ،پژمرده کردن
کامپيوتر : پرچم
معمارى : تخته سنگ
ورزش : پرچم ساعت شطرنج
علوم نظامى : افراشتن
علوم دريايى : پرچم مخابره

 
کلمات مرتبط(65) 

 
 
@@flag