flare


hFarsi - advanced versionDownload this dictionary
flare

پاس کوتاه به مدافع پشت تجمع( فوتبال امريکايى)،پخ دار،مشعل ،موشک منور،گلوله روشن کننده موشک روشن کننده ،فشفشه ،روشنايى خيره کننده و نامنظم ،زبانه کشى ،شعله زنى ،چراغ يانشان دريايى ،نمايش ،خود نمايى ،باشعله نامنظم سوختن ،از جا در رفتن
علوم مهندسى : زبانه کشيده
نجوم : شراره
ورزش : پاس کوتاه به مدافع پشت تجمع
علوم هوايى : منور
علوم نظامى : فشفشه روشن کننده

 
کلمات مرتبط(10)