flash


hFarsi - advanced versionDownload this dictionary
flash

درخش ،درخشيدن ،نور مختصر،پيام انى يا برق اسا،نور،روشنايى مختصر،يک ان ،لحظه ،بروز ناگهانى ،جلوه ،تشعشع ،برق زدن ،ناگهان شعله ور شدن ،زود گذشتن ،فلاش عکاسى ،تلالو،تاباندن
علوم مهندسى : درخش
شيمى : تابش انى
زيست شناسى : درخش
علوم نظامى : برق دهانه توپ يا تفنگ

 
کلمات مرتبط(43)