flight


hFarsi - advanced versionDownload this dictionary
flight

مانع در دو( اسب دوانى)،مانع ،هواپيما،رسد هوايى ،مسير پرواز،مهاجرت( مرغان يا حشرات)،عزيمت ،گريز،پرواز کردن ،فرارکردن ،کوچ کردن ،يک رشته پلکان ،سلسله
ورزش : پرواز بلند و طولانى توپ پس از ضربه يا توپ زدن بطورى که ناگهان به زمين بيافتد،بهترين نتيجه دور مقدماتى
علوم هوايى : پرواز
علوم نظامى : پرش

 
کلمات مرتبط(59) 

 
 
@@flight