 |
fluxing
| hFarsi - advanced version | Download this dictionary |
fluxing
کلمات مرتبط(fluxing):
بازگشت به واژه fluxing
fluxing agent
fluxing oil
fluxing power
self-fluxing ore
بازگشت به واژه fluxing
fluxing agent
fluxing oil
fluxing power
self-fluxing ore
| Dizionario inglese-italiano 1.0.012 | Download this dictionary |
FLUXING
FONDENDOSI. FLUENDO
| 专业字典 | Download this dictionary |
fluxing
fluxing agent 焊剂 助熔剂 熔剂
| MHM Advanced English > Persian (v. 90) | Download this dictionary |
fluxing
flux
[.v. & n]: تراوش ، فلوى الکتريکى ، فلوى مغناطيسى شار الکتريکى يا مغناطيسى ، ماده گدازاور ، تغييرات پى در پى ، روان ساز ، سيلان ، سيل ، سرعت جريان ، گداختگى ، گداز ، تغييرات پى درپى ، اسهال ، خون ريزش ، جارى شدن ، گداختن ، آب کردن ، شار
{علوم مهندسى}: جريان
{الکترونيک}: گدازا
{معمارى}: ذوب کننده
{شيمى}: گدازاور
{ورزش}: ترشح
{علوم هوايى}: فلوى مغناطيسى
واژه هاى شامل flux ـ (38)
{علوم مهندسى}: جريان
{الکترونيک}: گدازا
{معمارى}: ذوب کننده
{شيمى}: گدازاور
{ورزش}: ترشح
{علوم هوايى}: فلوى مغناطيسى
واژه هاى شامل flux ـ (38)
| hEnglish - advanced version | Download this dictionary |
fluxing
