focus


hFarsi - advanced versionDownload this dictionary
focus

به کانون دراوردن ،متمرکز ساختن ،نقطه تقاطع ،کانون عدسى ،فاصله کانونى ،قطب ،مترکز کردن ،بکانون اوردن ،ميزان کردن ،مرکز توجه ،متمرکز کردن توجه
علوم مهندسى : کانونى شدن کانون
الکترونيک : کانون
عمران : کانون
معمارى : کانون
روانشناسى : کانون
نجوم : کانون
علوم هوايى : کانون

 
کلمات مرتبط(7)