fold


hFarsi - advanced versionDownload this dictionary
fold

تا زدن يا شدن ،چين ،اغل گوسفند،دسته يا گله گوسفند،حصار،چندان ،چند لا،بشکست خود اعتراف کردن ،بکسب يا شغل پايان دادن ،در اغل کردن ،جا کردن ،تا کردن ،تا زدن ،پيچيدن ،تا خوردن ،بهم اميختن
علوم مهندسى : پيچ
عمران : چين خوردگى زمين
معمارى : چين

 
کلمات مرتبط(16)