function


hFarsi - advanced versionDownload this dictionary
function

کار کردن ،طرزکار،کارايى ،فعاليت ،تابع ،کار ويژه ،پيشه ،مقام ،ماموريت ،ايفاء،عمل کردن ،کارکردن ،وظيفه داشتن ،ايين رسمى
علوم مهندسى : تابع
کامپيوتر : کار
عمران : دستورالعمل
معمارى : خاصيت وجودى
قانون ـ فقه : وظيفه ،عمل
روانشناسى : تابع
بازرگانى : نقش
علوم نظامى : عمل کردن

 
کلمات مرتبط(139) 

 
 
@@@@function
 
@@@function
 
@@function