fuse


hFarsi - advanced versionDownload this dictionary
fuse

روان شدن ،(نظ ).فتيله مواد منفجره ،فتيله گذاشتن در،سيم گذاشتن ،فيوزدارکردن ،اميختن ،ترکيب کردن يا شدن ،ذوب شدن ،گداختن
علوم مهندسى : فيوز
کامپيوتر : اميختن
الکترونيک : فيوز
شيمى : گداختن
علوم هوايى : فيوز
علوم دريايى : ماسوره

 
کلمات مرتبط(58) 

 
 
@@fuse