governing


MHM Advanced English > Persian (v. 90)Download this dictionary
governing
واژه هاى شامل governing ـ (3)
 
govern
[.v]: نافذ بودن ، حکومت کردن ، حکمرانى کردن ، تابع خود کردن ، حاکم بودن ، فرماندارى کردن ، معيف کردن ، کنترل کردن ، مقرر داشتن
{قانون و فقه}: ناظر بودن بر
واژه هاى شامل
govern ـ (1)