grant


hFarsi - advanced versionDownload this dictionary
grant

اجازه دادن ،واگذار کردن ،کمک بلاعوض ،کمک دولتى ،اهداء،بخشش ،امتياز،اجازه واگذارى رسمى ،کمک هزينه تحصيلى ،دادن ،بخشيدن ،اعطا کردن ،تصديق کردن ،مسلم گرفتن ،موافقت کردن
قانون ـ فقه : تعهد کردن واگذارى به معناى اعم
روانشناسى : بورس تحصيلى يا پژوهشى
بازرگانى : اعانه

 
کلمات مرتبط(10)