green


hFarsi - advanced versionDownload this dictionary
green

خرم ،ترو تازه ،نارس ،بى تجربه ،رنگ سبز،(در جمع )سبزيجات ،سبز شدن ،سبز کردن ،سبزه ،چمن ،معتدل
ورزش : چمن صاف و نرم و کوتاه اطراف سوراخ اسبى که هنوز در مسابقه ازموده نشده ميدان تيراندازى صحرايى

 
کلمات مرتبط(82) 

 
 
@@green