gut


hFarsi - advanced versionDownload this dictionary
gut

زه راکت ،زه ،تنگه ،شکنبه ،(در جمع )دل و روده ،احشاء،پر خورى ،شکم گندگى ،طاقت ،جرات ،بنيه ،نيرو،روده در اوردن از،غارت کردن ،حريصانه خوردن
ورزش : وسط خط

 
کلمات مرتبط(4)