harness


hFarsi - advanced versionDownload this dictionary
harness

پوشش کفش برفى ،اماده کردن ،يراق کردن يراق اسب متصل به ارابه ،تونيک ،بند شانه ،يراق اسب ،بند بسته ،دهنه ،تارکش ،اشياء،تهيه کردن ،افسار زدن ،زين وبرگ کردن ،مهارکردن ،مطيع کردن ،تحت کنترل دراوردن
علوم مهندسى : قلاب
کامپيوتر : يک گروه از کابل هاى مجزا که به بسته شده اند
قانون ـ فقه : حين انجام وظيفه
ورزش : طرز بستن طناب به بدن کوهنورد
علوم هوايى : نوارهايى که چتر باز و يا محموله را به چتر متصل ميکند
علوم نظامى : دسته سيم
علوم دريايى : بند کتف

 
کلمات مرتبط(7)