hitch


hFarsi - advanced versionDownload this dictionary
hitch

کامل کردن پاس به دريافت کننده ،بند،اتصال ،پيچ وخميدگى ،گرفتارى ،مانع ،محظور،گير،تکان دادن ،هل دادن ،بستن( به درشکه وغيره)،انداختن
ورزش : نوعى پاس که دريافت کننده به جلو مى دود و به طرف بيرون بر مى گردد
علوم نظامى : اويختن
علوم دريايى : خفت

 
کلمات مرتبط(16)