huddle


hFarsi - advanced versionDownload this dictionary
huddle

گردهمايى کوتاه بازيگران پيش از تجمع ،جمع شدن براى دريافت دستور و علامات( فوتبال امريکايى)،روى هم ريختن ،روى هم انباشتن ،ناقص انجام دادن ،ازدحام کردن ،مخفى کردن ،درهم ريختگى ،ازدحام ،اجتماع افراد يک تيم ،کنفرانس مخفيانه
ورزش : جمع شدن براى دريافت دستور و علامات

 
کلمات مرتبط(3)