ice


hFarsi - advanced versionDownload this dictionary
ice

سطح يخ ،منجمد کردن ،يخ بستن ،منجمد شدن ،شکر پوش کردن ،يخ ،خونسردى و بى اعتنايى
معمارى : يخ
ورزش : امتياز سرنوشت ساز

 
کلمات مرتبط(77) 

 
 
@@ice