impact


hFarsi - advanced versionDownload this dictionary
impact

برخورد کردن ،برخورد،اصابت گلوله ،بهم فشردن ،پيچيدن ،زير فشار قرار دادن ،با شدت ادا کردن ،با شدت اصابت کردن ،ضربت ،فشار،تماس ،اصابت ،اثر شديد،ضربه
علوم مهندسى : ضربه زدن
عمران : ضربه
معمارى : برخورد
زيست شناسى : نشانزد
ورزش : ضربه
علوم هوايى : ضربه
علوم نظامى : ترکش انفجار

 
کلمات مرتبط(40)