imprest


hFarsi - advanced versionDownload this dictionary
imprest

تنخواه گردان ،وادار بخدمت لشکرى يا دريايى کردن ،مصادره ،مساعده ،قرضى ،قرض داده شده ،پيشکى
قانون ـ فقه : تنخواه گردان
بازرگانى : حساب تنخواه
علوم نظامى : پيش پرداخت

 
کلمات مرتبط(1) 

 
کلمات مرتبط(imprest):




بازگشت به واژه imprest



imprest fund