محل تقاطع ،قطع پاسکارى حريف ،استراق سمع کردن ،عرض( درمحور مختصات)،بريدن ،قطع کردن ،جدا کردن ،حائل شدن ،جلو کسى را گرفتن ،جلو گيرى کردن شيمى : برخوردگاه روانشناسى : عرض ورزش : برخوردگاه ،توپ دزدى علوم هوايى : رهگيرى کردن علوم نظامى : نفوذ کردن در شبکه مخابرات کلمات مرتبط(7)