lag


hFarsi - advanced versionDownload this dictionary
lag

پس افتادن ،عقب افتادن ،پس فاز،زدن گوى از وسط زمين به مرز براى تعيين اغازکننده بازى( کروکه)،کندى ،لنگى ،واماندگى ،عقب ماندگى ،عقب ماندن ،لنگيدن ،پس افت ،تاخير کردن
علوم مهندسى : پس افت
روانشناسى : پس افتادگى
بازرگانى : تاخير زمانى
ورزش : زدن گوى از وسط زمين به مرز براى تعيين اغازکننده بازى
علوم هوايى : تاخير

 
کلمات مرتبط(17)