leader


hFarsi - advanced versionDownload this dictionary
leader

قسمت خالى نوار در ابتداى حلقه يک نوار مغناطيسى ،نقطه چين يا خط چين راهنما،پيشتاز،سرپرست ،فرمانده دسته ،هادى ،پيشوا،رهبر،راهنما،فرمانده ،قائد،سردسته
علوم مهندسى : فشنگ راهنماى پيچى
کامپيوتر : رهبر
قانون ـ فقه : رئيس
روانشناسى : رهبر
ورزش : قطعه ريسمان بين نخ اصلى و قلاب ماهيگيرى
علوم نظامى : راهنما فرمانده گروه يا يکان کوچک

 
کلمات مرتبط(16)