lie


hFarsi - advanced versionDownload this dictionary
lie

:)n.vt.&vi.(دروغ گفتن ،سخن نادرست گفتن ،دروغ ،کذب ، :)vt.&vi.(دراز کشيدن ،استراحت کردن( با)down ،خوابيدن ،افتادن ،واقع شدن ،قرار گرفتن ،موقتا ماندن ،وضع ،موقعيت ،چگونگى
قانون ـ فقه : دروغ
ورزش : زاويه نقطه وصل دسته چوب هاکى به تيغه زاويه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهيها
علوم نظامى : نگهداشتن ناو بدون استفاده از لنگر يا طناب مهار

 
کلمات مرتبط(49) 

 
 
@@lie