limber


hFarsi - advanced versionDownload this dictionary
limber

عراده را به عقب توپ بستن ،سربزير،مطيع ،تاشو،خم شو،نرم ،خم کردن ،تاکردن ،خميده کردن ،تمرين نرمش کردن
علوم نظامى : پيش قطار

 
کلمات مرتبط(3)