limit


hFarsi - advanced versionDownload this dictionary
limit

حريم ،کران( حد)،کنار،پايان ،اندازه ،وسعت ،محدود کردن ،معين کردن ،منحصر کردن
علوم مهندسى : محدود
قانون ـ فقه : محدود کردن
روانشناسى : محدود کردن
بازرگانى : تعيين کردن حد
ورزش : مسافت يا مدت مسابقه

 
کلمات مرتبط(73) 

 
 
@@limit