lob


hFarsi - advanced versionDownload this dictionary
lob

ضربه ارام و قوسى ،گوشت يا پوست اويخته ،غبغب ،چاق وچله ،چاق ،گوشت الو،ادم خپله وسنگين ،چيزى را سنگين بزمين زدن ،با تنبلى وسنگينى حرکت کردن ،خم شدن ،باهستگى پرتاب کردن
ورزش : ضربه قوسدار هوايى توپ بلند به ديوار مقابل که به گوشه مخالف برگردد

 
کلمات مرتبط(1) 

 
کلمات مرتبط(lob):




بازگشت به واژه lob



lob serve