mash


hFarsi - advanced versionDownload this dictionary
mash

خيسانده ء مالت ،خمير نرم ،خوراک همه چيز درهم ،درهم وبرهمى ،نرم کردن ،خردکردن ،خمير کردن ،شيفتن ،مفتون کردن ،لاس زدن ،دلربايى

 
کلمات مرتبط(1) 

 
کلمات مرتبط(mash):




بازگشت به واژه mash



sour mash