mate


hFarsi - advanced versionDownload this dictionary
mate

کمک ناخدا،معاون کشتى ،لنگه ،همسر،کمک ،رفيق ،همدم ،شاگرد،شاه مات کردن ،جفت گيرى يا عمل جنسى کردن
بازرگانى : معاون ناخدا
ورزش : مات
علوم هوايى : جفت کردن دو قطعه يک سيستم با هم

 
کلمات مرتبط(23)