mine


hFarsi - advanced versionDownload this dictionary
mine

مين کاشتن ،مين گذارى کردن عمل کردن به صورت مين ،کان ،نقب ،راه زير زمينى ،(نظ ).مين ،منبع ،مامن ،مال من ،مرا،معدن حفر کردن ،استخراج کردن يا شدن ،کندن
علوم مهندسى : معدن
قانون ـ فقه : معدن
شيمى : معدن
علوم نظامى : معدن کشى کردن
علوم دريايى : مين

 
کلمات مرتبط(80) 

 
 
@@mine