obscure


hFarsi - advanced versionDownload this dictionary
obscure

مشکوک ،کدر،پوشاندن ،مخفى کردن ،محو،نامفهوم ،تيره کردن ،تاريک کردن ،مبهم کردن ،گمنام کردن
کامپيوتر : مبهم
معمارى : مبهم
قانون ـ فقه : مبهم ،مشکوک ساختن
علوم نظامى : مات کردن يا مات بودن

 
کلمات مرتبط(1) 

 
کلمات مرتبط(obscure):




بازگشت به واژه obscure



of obscure birth