observation


hFarsi - advanced versionDownload this dictionary
observation

رصد کردن ،ديدبانى کردن ،مشاهده کردن ،معاينه و بررسى کردن ،مشاهده ،ملاحظه ،نظر
معمارى : معاينه
قانون ـ فقه : اظهار عقيده
روانشناسى : مشاهده
نجوم : رصد
بازرگانى : مشاهده
علوم نظامى : ديدبانى اتش

 
کلمات مرتبط(22)