open


hFarsi - advanced versionDownload this dictionary
open

باز کردن ،قابل بحث ،واريز نش ،سکى] ،وضع زه هنگام کشيده شدن ،خط باز بى دفاع( شمشيربازى)،فضاى باز،زمين باز،گسترده ،:)adj.(باز،گشوده ،سرگشاده ،داير،روباز،ازاد،بى الايش ،مهربان ،رک گو،صريح ،درمعرض ،بى پناه ،بى ابر،واريز نشده ،)vt.vi.(بازکردن ،گشودن ،گشادن ،افتتاح کردن ،اشکارکردن بسط دادن ،مفتوح شدن ،شکفتن ،روشن شدن ،خوشحال شدن ،باز شدن
کامپيوتر : باز شدن
عمران : باز
قانون ـ فقه : بلامتصدى
ورزش : وضع راکت نسبت به ديوار مقابل با سطح ان به طرف بالا،وزن ازاد،خط باز بى دفاع
علوم نظامى : مروحه را باز کنيد

 
کلمات مرتبط(177) 

 
 
@@@@@open
 
@@@@open
 
@@@open
 
@@open