pall


hFarsi - advanced versionDownload this dictionary
pall

پارچه ضخيم روى تابوت يا قبر،تابوت محتوى مرده ،حائل ،با پرده يا روپوش پوشاندن ،بيزارشدن ،بيذوق شدن ،ضعيف شدن ،ضعيف کردن

 
کلمات مرتبط(2) 

 
کلمات مرتبط(pall):




بازگشت به واژه pall



pall bearer 
 pall mall