panned
panned
PANNED
COTTO. DENIGRATO. PANORAMICATO
panned
pan
[.comb. form & v. & n]: لاوک خاکشويى ، ماهى تابه ، روغن داغ کن ، تغار ، کفه ترازو ، کفه ، جمجمه ، گودال آب ، (افسانه يونان) خداى مزرعه و جنگل وجانوران وشبانان ، استخراج کردن ، سرخ کردن ، ببادانتقاد گرفتن ، به هم پيوستن ، متصل کردن ، به هم جور کردن ، قاب ، پيشوندى به معنى همه و سرتاسر
{علوم مهندسى}: لاوک خاکشويى
{عمران}: تشتک
{معمارى}: طشت
{علوم نظامى}: در رهگيرى هوايى به معنى به گوش باشيد پيام مهمى در مورد حفظ امنيت يک کشتى يا هواپيما يا شخص دارم
واژه هاى شامل pan ـ (28)
Panned
(imp. & p. p.)
of Pan
Webster's Revised Unabridged Dictionary (1913), edited by Noah Porter.
About
pan
f.
sert eleştiri yapmak, eleştirmek, tavada pişirmek