pass off


hFarsi - advanced versionDownload this dictionary
pass off

برطرف شدن ،برگزار شدن ،تا شدن ،بيرون رفتن ،به حيله از خود رد کردن ،بخرج دادن ،قلمداد کردن ،ناديده گرفتن

 
کلمات مرتبط(2) 

 
کلمات مرتبط(pass off):




بازگشت به واژه pass off



off 
 pass