pay


hFarsi - advanced versionDownload this dictionary
pay

جبران کردن ،غرامت دادن کارسازى کردن ،پرداخت کردن ،دستمزد،پرداختن ،کار سازى داشتن ،بجااوردن ،انجام دادن ،تلافى کردن ،پول دادن ،حقوق ماهيانه ،اجرت ،وابسته به پرداخت
قانون ـ فقه : حقوق
بازرگانى : پرداختن ،پرداخت ،پرداختى
علوم نظامى : دادن

 
کلمات مرتبط(90) 

 
 
@@@pay
 
@@pay