pay off


hFarsi - advanced versionDownload this dictionary
pay off

با دادن مزد کامل اخراج کردن ،پرداخت کردن( تمام ديون)،تاديه کردن ،تسويه کردن ،پرداخت ،منفعت ،جزاى کيفر،نتيجه نهايى
قانون ـ فقه : با دادن بدهى از شر طلبکارى خلاص شدن
علوم دريايى : منحرف شدن

 
کلمات مرتبط(2) 

 
کلمات مرتبط(pay off):




بازگشت به واژه pay off



off 
 pay