pitted
pitted
PITTED
BUTTERATO. SENZA NOCCIOLO. INFOSSATO. INTACCATO. SNOCCIOLATO
pitted
[.adj]: حفره دار ، سوراخ سوراخ ، چاله چاله
واژه هاى شامل pitted ـ (1)
pit
[.v. & n]: زمين جنگ خروس ، منطقه فرود در پرشها حفره پشت ميله هاى بولينگ ، منطقه خارج ازمسير براى رسيدگى به انها که ضمن مسابقه اتومبيل رانى به کمک نيازدارند شکاف عمودى در کوه ، ارتفاع ، چاه ، حفره روباه ، سنگر ، چاله خرج ، چال دار کردن ، گودال ، حفره ، چاله ، سياه چال ، هسته البالو و گيلاس و غيره ، به رقابت واداشتن ، هسته ميوه را درآوردن ، در گود مبارزه قرار دادن
{علوم مهندسى}: گودال
{عمران}: چاله
{معمارى}: چاله
{علوم نظامى}: حفره خرج چاه
واژه هاى شامل pit ـ (50)
pitted
Pitted
(v. t.)
Having minute thin spots; as, pitted ducts in the vascular parts of vegetable tissue.
(imp. & p. p.)
of Pit
(a.)
Marked with little pits, as in smallpox. See Pit, v. t., 2.
Webster's Revised Unabridged Dictionary (1913), edited by Noah Porter.
About