pole


hFarsi - advanced versionDownload this dictionary
pole

نيزه پرش با نيزه ،شمع ،پايه ،ميله پرچم ،دسته بلند چيزى ،تير چراغ برق ،قطب دار کردن ،تيردار کردن ،با تير يا ديرک محکم کردن ،(باحرف بزرگ )لهستانى ،قطب
علوم مهندسى : دکل
الکترونيک : نيش ماگنترون
معمارى : دستک
شيمى : قطب
نجوم : قطب
بازرگانى : قطب
ورزش : چوبدستى اسکى تيرهاى عمودى در کنار داخلى مسير اسبدوانى نيزه پرش
علوم هوايى : قطب
علوم نظامى : قطب باطرى

 
کلمات مرتبط(91) 

 
 
@@@pole
 
@@pole