pop


hFarsi - advanced versionDownload this dictionary
pop

ضربه ،تيراندازى ،پاس کوتاه ،ضربت ناگهانى زدن ،بى مقدمه اوردن ،بى مقدمه فشار اوردن ،حمله کردن ،ترکاندن ،باصدا ترکيدن ،برهن گذاردن ،بسرعت عملى انجام دادن ،انفجار،ترکيدن ،مشروبات گاز دار،پراندن ،پريدن
کامپيوتر : برداشتن يک عنوان از بالاى يک پشته کشيدن يا بازيابى داده از بالاى پشته يک برنامه
ورزش : سوخت مخلوط متانول و نيترومتان

 
کلمات مرتبط(13)