port


hFarsi - advanced versionDownload this dictionary
port

باب ،مدخل ،دريچه ،تبديل برنامه ،بزرگ کردن لوله اگزاست ،دماغه ،مجراى عبور روغن ،مجرا،شيار هادى ،دهانه ،دروازه ،روزنه ديد،حمايل نگهداشتن تفنگ ،حمايل فنگ ،مزغل تيراندازى ،سمت چپ ناو،بندرگاه ،لنگرگاه ،مامن ،مبدا مسافرت ،فرودگاه هواپيما،بندر ورودى ،درب ،درگاه ،دورازه ،در رو،مخرج ،شراب شيرين ،بارگيرى کردن ،ببندر اوردن ،حمل کردن ،ترابردن
علوم مهندسى : دريچه
کامپيوتر : بندر
معمارى : دهانه
قانون ـ فقه : بندر گاه
بازرگانى : لنگرگاه
ورزش : سمت چپ قايق
علوم هوايى : مجرا
علوم نظامى : ريل اطراف ناو

 
کلمات مرتبط(66) 

 
 
@@port