post


hFarsi - advanced versionDownload this dictionary
post

تير يا ميله در مسير اسبدوانى ،چوب تقويت ،جرز،تيرعمودى ،پايگاه ،پادگان ،قرارگاه ،محل ماموريت ،موضع ،گماردن نگهبان ،قرار دادن ،چاپار،نامه رسان ،پستچى ،مجموعه پستى ،بسته پستى ،سيستم پستى ،پستخانه ،صندوق پست ،تعجيل ،عجله ،ارسال سريع ،پست کردن ،تير تلفن وغيره ،تيردگل کشتى وامثال ان ،پست نظامى ،پاسگاه ،مقام ،مسئوليت ،شغل ،اگهى کردن ،اعلان کردن ،بديوار زدن
علوم مهندسى : ستون
کامپيوتر : وارد کردن واحدى از اطلاعات در يک رکورد پست جمع داده ها
معمارى : ديرک ستون
بازرگانى : پست کردن
ورزش : محل مهاجم محل تيراندازى با تير و کمان
علوم نظامى : مربوط به پست

 
کلمات مرتبط(161) 

 
 
@@@@post
 
@@@post
 
@@post