practise


hFarsi - advanced versionDownload this dictionary
practise

اجرا کردن ، )=practice(مشق ،ورزش ،تکرار،تمرين کردن ،ممارست کردن ،(بکارى )پرداختن ،برزش ،برزيدن
قانون ـ فقه : تعقيب کردن

 
کلمات مرتبط(2)