presence


hFarsi - advanced versionDownload this dictionary
presence

وجود،پيشگاه ،پيش ،درنظر مجسم کننده ،وقوع وتکرار،حضور
قانون ـ فقه : شخصيت
روانشناسى : بود
علوم نظامى : فرستى در يکان

 
کلمات مرتبط(10)